عقل و دین

بیان مسائل دینی به زبان عقلی

عقل و دین

بیان مسائل دینی به زبان عقلی

یک وظیفهء قرآنی (2):

امید:مگر نه اینکه پیامبر اکرم – صلوات الله علیه و آله – فرموده اند که: اطلبواالعلم ولو من اهل الضلال :دانش را دریافت کنید؛حتی از گمراهان.یا مثلا فرموده اند:اطلبواالعلم ولو بالصّین:دانش را دریافت کنید؛ولو از(نقاط دوردستی مانند)چین.پس چه ایرادی دارد که ما از علوم غربی های غیر مسلمان و اهل ضلال یاد بگیریم؟

جمال:درسته ؛اما باید توجه داشته باشیم که طلب علم کردن از دیگران،باید به صورت تبادل علمی باشد و نه سلطهء علمی دیگران بر ما.

زیرا قرآن کریم می فرماید:« لن یجعل الله للکافرین علی المؤمنین سبیلا » معنای این آیه این است که خداوند تسلط کفار بر مؤمنان را قبول ندارد.

امید: مگه در این میان،تسلطی از سوی غیر مسلمانان بر ما تحمیل شده است؟

جمال:متأسّفانه بله.معمولا غربی ها،یافته های علمی شان را به صورت گزینشی و البته پس از سالهای متمادی در اختیار ما قرار میدهند و این یعنی اینکه ما برای تفسیر به روز کتاب آسمانی مان باید محتاج غربی ها باشیم تا هر وقت خودشان خواستند،گوشه ای از یافته های علمی شان را در اختیار ما بگذارند تا بتوانیم از آنها در جهت تفسیر قرآن و نیز در زندگی روزمرّه مان استفاده کنیم و این یعنی تسلط کفار بر مؤمنان.مخصوصا که الان شاهد تحریم های غیر قانونی غربی ها بر علیه کشورمان هستیم که این تحریم ها شامل یافته های علمی شان نیز می شود...

به عنوان یک مثال ملموس،همین سیستم « پنتیوم » که ما در حال حاضر به عنوان کامپیوتر از آن استفاده می کنیم،تکنولوژی سازمان ناسا در دههء شصت میلادی بوده است؛یعنی حدود شصت سال پیش،این سازمان از این سیستم،استفاده می کرده است.این یعنی اینکه ما همیشه باید از غربی ها عقب باشیم و کتاب دینی مان را با این مدت تاخیر،تفسیر کنیم.تازه برخی علوم شان را به هیچ وجه در اختیار ما قرار نمی دهند...

امید:آیا راهی برای برون رفت از این وضعیت وجود داره؟

جمال:یکی از نویسندگان بزرگ ما در دوران معاصر،جمله ای معروف و پرمعنا داره به این مضمون که:«ما باید از غربی ها تقلید کنیم تا از آنها تقلید نکنیم! »

امید:یعنی چی؟؟؟

جمال:ببینید ما الان از غربی ها خیلی عقب هستیم.باید با استفاده از روشهائی که آنها استفاده کرده و پیشرفت نموده اند،خودمون رو جلو ببریم و تا اونجا جلو بریم که همسطح اونا بشیم و بعد از اون،روی پای خودمون بایستیم و دیگه مجبور نشیم چشم مون به دست و دهن غربی ها بمونه؛نه اینکه همیشه چشم مون به دست و دهان غربی ها باشه و فقط مصرف کننده باشیم...

امید: به نظر،خیلی منطقی میاد اما به قول شاعر:...که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها...

جمال:توجه کنیم که هیچیک از کشورهای پیشرفتهء فعلی،از شکم مادرشون،پیشرفته به دنیا نیومده اند و همشون این راه دراز و سخت رو پیموده اند تا به اینجا رسیده اند.ما با استفاده از تجربیات اونا و البته با در نظر گرفتن پیشینهء تاریخی و فرهنگی و علمی و مخصوصا رهنمود های قرآن و پیامبر(ص) و  ائمهء معصومین علیهم السلام،قادر هستیم تا خودمون رو به اونا برسونیم و حتی جلو بزنیم.

فراموش نکنیم که کتب علمی دانشمندان مسلمان،اعم از ایرانی و غیر ایرانی،تا سالهای سال در کشورهای اروپائی تدریس می شده اند و حتی ادعا شده است که یکی از ریشه های اصلی رنسانس در قرون وسطی،آشنائی اروپائی ها با مسلمانان و اقتباس علمی و فرهنگی آنها از مسلمانان بوده است...

امید:چه انگیزهء مهمی میتونه ما ها رو به پیمودن این راه صعب العبور و دشوار،ترغیب و امیدوار کنه؟

جمال:البته انگیزه های زیادی وجود داره که میتونه ما رو تشویق به این کار بکنه؛اما اون چیزی الان به نظر من خیلی مهم و حیاتی هستش اینه که ما وظیفه داریم زمینه رو برای ظهور حضرت صاحب الامر(عج) فراهم کنیم.

باید توجه داشته باشیم که انتظار ظهور،به این معنا نیست که ما چشم به راه باشیم و دست به هیچ کاری نزنیم تا اینکه «آقا» ظهور فرمایند و تمام کارهای بر زمین مانده رو انجام بدهند؛بلکه باید جامعه از هر لحاظ،آمادگی داشته باشه.مثلا آنقدر در علم پیشرفت کنه که بتونه زمینه های معنوی رو برای ظهور،فراهم کنه...ظهور در جامعه ای که هیچگونه آمادگی نداره،اصلا موضوعیت نداره.اگه قرار بود ایشان در جامعه ای که آمادگی نداره، ظهور بفرمایند،همین الان هم می توانستند ظهور بفرمایند؛اما می بینیم که تاخیر ظهور ایشان،به این دلیل است که مردم آمادگی لازم رو ندارند و یکی از زمینه های این آمادگی هم اینه که مسلمین تا حد امکان،با استفاده از پیشرفت های علمی و معرفتی،شناخت بیشتر و بهتری راجع به دین پیدا کرده باشند و عملکرد بهتری از نظر احکام دینی داشته باشند...

...پایان...

یک وظیفهء قرآنی (1):

امید:لطفا در مورد قرآن و نقش اون در زندگی ما و نحوهء به کار گیری اون و نیز وظیفهء ما در قبال این کتاب آسمانی بیان کنید.

جمال:همهء ما میدانیم که خداوند برای هدایت بشر،ادیان و پیامبران و کتابهای آسمانی رو فرستاده تا با دقت و توجه در رهنمود های آنان،در مسیر رسیدن به اهداف آفرینش و زندگی قرار بگیرند و به آن اهداف برسند.

در این میان،ویژگی قرآن در مقایسه با سایر کتب آسمانی این است که اولا بر طبق بیان خود قرآن،این کتاب از هرگونه تحریف و دستکاری مصون خواهد بود:

  «انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون»:

ما خود، ذکر (قرآن) را به‌تدریج نازل کردیم و خود برای آن نگهبانیم.

(سورهء حجر،آیهء ششم )

 ثانیا این آخرین کتابی است که از سوی خداوند برای راهنمائی بشر نازل شده و تا قیام قیامت،توانائی راهنمائی نسل بشر رو خواهد داشت.

امید:چگونه امکان دارد که یک کتاب بتواند تا مدت بسیار زیادی(مثلا تا قیامت) راهنمای بشر باشد؛آنهم با تغییرات سریع و گسترده ای که در زندگی بشر رخ می دهد و امکانات و نیز نیازهای جدیدی که برایش پدید می آید؟

جمال:در خود قرآن،اشاره ای به یک تقسیم بندی اساسی در مورد آیات قرآن شده که آیات مزبور به محکمات و متشابهات تقسیم گردیده اند.محکمات،آیاتی هستند که معنای واضح و صریح و یکتائی دارند؛اما آیات متشابه،آیاتی هستند که معنای آنها حالت استنباطی دارد و به مرور زمان و پیشرفت علمی و عقلی بشر،می توان مطالب بیشتر و عمیق تری از آن به دست آورد و در راه حل مشکلات و تأمین نیازهای بشری از آنها استفاده کرد.

برخی نیازهای بشری،ثابت هستند و با گذر زمان،تغییری در اصل و ماهیت کلی آنها به وجود نمی آید و فقط ممکن است که شکل ظاهری آنها به مرور زمان و مکان تغییر کند. مانند غذا خوردن که نیاز همیشگی بشر است؛اما ممکن است سلیقه های مختلفی در شکل ظاهری غذا در بین اقوام مختلف به وجود بیاید.

اما برخی دیگر از نیازهای بشری وجود دارند که ممکن است در یک زمانی،به وجود آنها احتیاجی نباشد و یا برای مردم یک زمانه ای،اصلا مطرح و قابل شناخت و دسترسی نباشند؛اما برای مردم دیگری جزو نیازهای ضروری و اولیه باشند.مثلا رسانه های صوتی و تصویری که تا دویست سال پیش،برای هیچ بشری قابل تصور نبودند؛اما امروزه جزو نیازهای اولیه و فوری و فوتی بشر محسوب می شوند.

بر این اساس،آیات قرآن ( و حتی احادیث و روایات صحیح و مستند) به محکمات و متشابهات تقسیم شده اند که محکمات،برای نیازهای ثابت بشر و متشابهات هم که بر اساس محکمات،تفسیر و توضیح داده می شوند،برای تأمین نیازهای دیگر بشری به کار برده می شوند...

امید:آیا مشابه چنین چیزی رو می توان در زندگی انسانها پیدا کرد؟

جمال:در بین مکاتب ادبی اروپا،مکتبی وجود دارد به نام مکتب سمبولیسم( Symbolism)  یا نمادگرائی که در آن مکتب،به جای استفاده از کلمات و عبارات صریح و واضح،از عبارات نمادین و رمزی (سمبولیک) برای ادای منظور گوینده استفاده می شود.خاصیت این سمبل ها و نشانه ها این است که قابلیت حمل مقدار زیادی از معارف رو دارا هستند که این  معارف و اطلاعات،به مرور زمان و با در نظر گرفتن میزان آگاهی مخاطبان،برای آنها قابل کشف است.هرچه معرفت و آگاهی مخاطبان بالاتر برود،مطالب بیشتری برای آنها قابل کشف و تشخیص خواهد بود...

 امید: از موضوع بحث مان دور نشویم.

جمال:با توجه به این خصلت آیات قرآن و احادیث و روایات مستند و صحیح،بشر می تواند در سایهء کوشش های علمی و معرفتی خود و دستاوردهائی که به مرور زمان،آنها را به دست خواهد آورد،از این گنجینهء عمیق و پایان ناپذیر،استفاده کند و مسیر تعالی خود را به سلامت و موفقیت طی کند.

امید:در این میان،وظیفهء ما چیست؟

جمال:وظیفهء علمای اسلامی اینه که با تفسیر قرآن و احادیث و در نظر گرفتن شرایط روز،وظایف مؤمنان رو در قبال دین و مسائل اعتقادی،به اونا توضیح بدن....اما سایر تحصیل کرده ها و نخبگان جامعه نیز در این مورد وظایفی دارند که متأسفانه به اون وظایف،به نحو شایسته پرداخته نشده است.

امید:منظورتون از وظایفی که به اونها پرداخته نشده،چیست؟

جمال:گفتیم که مطالبی که در قرآن و حدیث آمده،حالت کلی دارند که باید به مرور زمان و با پیشرفت علم و معرفت بشری،تفسیر بشوند.مثلا وقتی داستان طوفان حضرت نوح(ع) و کشتی نوح را در قرآن می خوانیم،مفسرین محترم با استناد به اکتشافات باستانشناسی در خاک عراق و یافته های دانشمندان در این مورد،به توضیح جزئیات و ابعاد طوفان نوح و سرنوشت کشتی نوح می پردازند.

یا مثلا در مورد تولید مثل انسان و ترکیب سلول های نر و ماده و تشکیل نطفه و تبدیل آن در مراحل بعدی به علقه و مضغه و عظام و لحم و....مفسرین بزرگوار با استفاده از یافته های دانشمندان زیست شناسی،به تبیین و توضیح آن می پردازند.

اما مسئلهء تأسّفبار اینجاست که تقریبا اکثریت قریب به اتفاق یافته های علمی در دوران معاصر و قرون اخیر،توسط دانشمندان غربی و عموما غیر مسلمان،کشف شده اند و دانشمدان مسلمان،در این زمینه،سهم بسیار کمی داشته و دارند و این بدان معناست که ما برای تفسیر کتاب آسمانی مان،باید محتاج غربی ها و غیر مسلمانان باشیم.

ادامه دارد...

مشکلات جامعهء دینی (5):

یکی از مصادیق بارز این نوع قضاوت،که در جامعهء ما اتفاق می افتد این است که مثلا بین یک عالم دینی و یک صاحبنظر،اختلاف نظری رخ داده، طرفداران آنها،به جای قضاوت منصفانه(به همان شکلی که در مورد زره حضرت علی(ع) رخ داد)به طرفداری متعصبانه و غیر علمی از اون عالم و یا اون صاحبنظر پرداخته اند و بدون شنیدن نظرات دو طرف،به طرفداری کورکورانه و یا برعکس،محکوم نمودن چشم بسته پرداخته اند که باعث ایجاد سردرگمی ها و اختلافات خانمانسوز در حوزه های دینی و علمی شده اند؛در حالیکه می بایستی در یک محیط آرام و دوستانه،نظرات هر دو طرف مطرح می شد تا سوء تفاهمات از بین می رفتند.مهم تر از اون اینکه اون افرادی که می خواهند در این مورد قضاوت کنند،باید خودشان صلاحیت های علمی لازم رو داشته باشند؛نه اینکه هر عوام الناسی به خودش اجازهء اظهار نظر بدهد... 

امید:در این مورد،مثال خاصی اگر دارید بیان کنید.

جمال:در سالهای قبل از انقلاب و حتی بعد از آن،اختلاف نظرهائی بین برخی از علما و مجتهدین با مرحوم دکتر علی شریعتی رخ داد که برخی از مخالفان ایشان با جوسازی ها و تبلیغات منفی ناآگاهانه و بعضا مغرضانه،ذهنیت جامعهء مذهبی را نسبت به ایشان تخریب کردند.حتی کار به جائی کشیده بود که برخی از علما که تحت تأثیر جوسازی ها قرار گرفته بودند،حکم تکفیر و ارتداد ایشان را صادر کردند و ایشان را وهابی و همدست رژیم صهیونیستی قلمداد کردند.فعلا قصد ندارم در این مورد قضاوت کنم ؛اما شخصا با مطالعهء تمامی کتب ایشان و کتابهای عالمانی مانند استاد مطهری و ... متوجه شدم که بیشتر این اختلافها نتیجهء سوء تفاهم هائی است که از ناحیهء جوسازان ناآگاه و یا مغرض به وجود آمده اند.شواهد بسیاری در آثار شریعتی وجود دارد که هم ارادت ایشان به اهل بیت علیهم السلام را نشان می دهد و هم اعتقاد ایشان به ولایت ائمه را.صرف اختلاف نظر و یا حتی وجود چند تا اشتباه در آثار ایشان، نمی تواند کفر و ارتداد به حساب آید(بالاخره هر انسانی،غیر از معصومین علیهم السلام،جایزالخطاست و نباید به خاطر اشتباهش،فورا تکفیر شود).یک مورد جالب هم در این باره عرض کنم:می دانید که در افغانستان،مادهء مخدری تولید می شود به نام ناس.شریعتی در مقاله ای که در مورد رابطهء خدا و مردم در قرآن نوشته بود،اشاره ای به آیاتی از قرآن که در آنها راجع به مردم مطالبی بیان شده بود(مانند یا ایهاالناس و ....)داشتند.برخی ها که سواد عربی درستی نداشتند،همه جا شایعه انداخته بودند که شریعتی با قاچاقچیان مواد مخدر همکاری دارد و نشانه اش هم همین کلمهء ناس در مقالهء ایشان است؛غافل از اینکه منظور شریعتی از ناس،ناس عربی به معنای مردم بود؛نه ناس افغانی به معنای مادهء مخدر...

امید:جالب بود.

جمال:یکی از موارد دیگری که در جوامع مسلمین وجود دارد،این است که ما دانسته و ندانسته،برای کسانی که احیانا مرتکب جرم و فسادی شده اند،خودمان حکم صادر می کنیم و برایش مجازات تعیین می کنیم.به عنوان مثال، اگر دختری با فردی رابطهء نامشروع برقرار کند، با این دختر به شدت برخورد میشود و نیز آن مردی  هم که چنین تعرضی انجام داده،مورد ضرب و شتم قرار می دهند...لیکن این حرکات،بر خلاف آیات قرآن است:چون قرآن،مجازات زنای غیر محصنه را فقط یکصد ضربه شلاق تعیین کرده؛نه کمتر و نه بیشتر،تازه این یکصد شلاق را هم باید با حکم قاضی و دادگاه جاری کرد و ما حق نداریم شخصا اقدام کنیم. حدود و ثغور غیرت را خود خداوند تعیین فرموده و ضمنا اگر قرار باشد که هرکسی خودش شخصا مجرمین را مجازات کند،آنوقت هم جامعه دچار هرج و مرج خواهد شد و هم در میزان مجازات،افراط و تفریط خواهد شد که این بر خلاف اصل قرآنی و عقلی تناسب جرم و مجازات است.

امید:البته مشکلات زیاده و با چند تا پست نمیشه همهء اونا رو بیان کرد.ان شاء الله در پست های بعدی به موارد دیگری می پردازیم.

پایان........