عقل و دین

بیان مسائل دینی به زبان عقلی

عقل و دین

بیان مسائل دینی به زبان عقلی

آفات و معضلات جامعهء اسلامی (10):

از دیگر آفاتی که در ادامهء بحث آفات جامعه مون میتونیم بهش اشاره کنیم،سطحی نگری در زندگی و مخصوصا در امور و احکام دینی هستش.منظور از سطحی نگری،اهمیت ندادن به انجام دقیق کاری که به عنوان وظیفه،به عهده مون گذاشته شده.حالا چه وظایف فردی و چه اجتماعی.چه از نظر دینی و چه از سایر جهات.

امید:در اولین قسمت مطلب( آفات و معضلات جامعهء اسلامی)، به موضوع انجام نشدن برخی از فروع دین اشاره کردید.ارتباط اون بحث با بحث امروز،چی میتونه باشه؟

جمال:خدمت شما عرض کنم که در اون قسمت،اشاره شد به اجرا نشدن برخی از فروع دین مانند جهاد و...اما در بحث امروزمون،می خواهیم در مورد سطحی انجام دادن برخی احکام از سوی برخی افراد جامعه حرف بزنیم که البته این دو تا بحث،خیلی هم از یکدیگر بیگانه نیستند:چون کسی که کاری رو به صورت سطحی و سبک انگارانه انجام میده،مثل کسی هستش که انگار اصلا اون کار رو انجام نمیده ویا حتی بدتر از اون.

امید:چرا بدتر از اون؟

جمال:چون کسی که عمل واجب و لازمی رو انجام نمیده،همیشه این دغدغه و شرمندگی رو در وجدان خودش دارا هستش که وظیفه اش رو ترک کرده و همین عذاب وجدان،ممکنه باعث بشه در آینده،به وظائف ترک شده اش عمل کنه و گذشته ها رو جبران کنه؛اما کسی که کاری رو،ولو خیلی سطحی انجام داده،همیشه خودش رو توجیه می کنه که وظیفه ام رو انجام دادم و خیالش راحته...

امید:لطفا بحث رو ادامه بدید.

جمال: قرآن در سورهء ماعون آیهء4 و 5 می فرماید: فویل للمصلّین الّذین هم عن صلاتهم ساهون....  پس وای بر نمازگزاران،آنهائی که در نمازشان سهل انگارند....در روایات اسلامی مون اینو داریم که وقتی امام صادق علیه السلام در بستر شهادت بودند،فرمودند که شفاعت ما هرگز به کسانی که نماز رو سبک می شمارند نمی رسه.یا مثلا در روایت دیگری،کسی رو که نماز نمی خونه یا اونو سبک می شماره،به 15 نوع عذاب مختلف تهدید کرده است.اینا نمونه هائی از مذمت سهل انگاری در نمازه که این سهل انگاری،میتونه نوعی سطحی نگری به حساب بیاد.

افرادی رو می بینیم که احکام نماز رو درست انجام میدن؛اما حضور قلب ندارن و یا حتی افرادی رو می بینیم که نه احکام نماز رو درست انجام میدن و نه حضور قلب دارن...

در سایر احکام هم این نوع مشکلات رو داریم:خیلی از ما ها،فقط برای اینکه تکلیف رو از گردن خودمون برداریم،مثلا روزه می گیریم،اما مثلا چشم و گوش مون رو از انجام محرمات الهی،حفظ نمی کنیم و یا مثلا اگه امر به معروف و نهی از منکر می کنیم،فقط به یک تذکر زبانی بی خاصیت اکتفاء می کنیم در حالیکه شاید میتونستیم واقعا جلوی انجام منکری رو بگیریم و یا معروفی رو در جامعه،اشاعه بدیم.

امید:مگر نه اینکه خداوند در قرآن سورهء بقره آیهء 286فرموده:لا یکلّف الله نفسا الّا وسعها...خداوند هیچ کسی رو جز به اندازهء توانائی اش مکلف به انجام کاری نکرده؟

جمال:درسته.اما بحث ما چیز دیگری است:من میگم با فرض اینکه کسی توانائی انجام کاری رو داره،چرا اینقدر قضیه رو ساده می گیره و به کارش عمق نمی بخشه.

واقعیت اینه که هدف خداوند از تشریع احکام اینه که ما با انجام دادن اونا،خودمون رو بالا بکشیم و مرتبهء خودمون رو از چیزی که الان واجدش هستیم،بیشتر کنیم.هر چی وظایفمون رو بیشتر و مخصوصا بهتر انجام بدیم،اید به هدایت و نجاتمون بیشتره،اما برعکس هرچه کارهامون سطحی و کمرنگ باشه،امید به نجات انسان کمتر میشه.

این قضیه رو از ابعاد دیگری نیز که کاملا مرتبط با حرفهای فوق هستش میشه بررسی کرد:

وقتی افرادی که در یک جامعه زندگی می کنن و مطمئنا در زندگی اجتماعی و در برابر سایر افراد جامعه،تاثیر گذار هستن،به وظایف خودشون عمل نکنن و یا سطحی عمل بکنن،میشه حدس زد که وضعیت اون جامعه به چه شکلی در میاد:

حساب کنید که مثلا نانوا به جای اینکه ساعت پنج صبح سر کار بیاد،مثلا کارشو از ساعت 8 شروع کنه و نونش هم کیفیت لازم رو نداشته باشه .یا مثلا نگهبانی که وظیفه اش حراست از محله یا ساختمان هستش،هنگام نگهبانی چرت بزنه...حالا ممکنه این نگهبان ادعا بکنه که این مسئله،کار همیشگی اش بوده و ادعا کنه که تا به حال،هیچ مشکلی پیش نیومده...

خودتون حساب کنید که افراد جامعه اگه اینطوری باشن( که البته کم نداریم از این نوع افراد در اطراف مون)وضع جامعه به شکلی در میاد که الان متاسفانه می بینیم.

امید:چه باید کرد؟

جمال:یک جواب خیلی مختصر به این سؤال مختصر و در عین حال،گویای شما میدم و اون اینکه اگه ما هدف و فلسفهء وظایف و کارهائی رو که انجام میدیم و مخصوصا به اهمیت اون کار،واقف باشیم،مطمئنا در انجام کارمون،دقت و عمق بیشتری خواهیم داشت و از بی انگیزگی در انجام کارها برحذر خواهیم بود...

ادامه دارد....

آفات و معضلات جامعهء اسلامی (9):

بدتر از اون اینه که همون لحظه ای که تصادف اتفاق افتاده،فرد مصدوم،تحت تاثیر تبلیغات به ظاهر خیرخواهانهء دیگران و علی رغم اصرار رانندهء خاطی برای بردن مصدوم به بیمارستان و پرداخت هزینه های درمانی،شخص مصدوم یا بازمانده هاش،از دریافت هزینه خودداری میکنن و حتی از مراجعه به مراکز درمانی خودداری میکنن؛اونوقت بعدا معلوم میشه که صدماتی که وارد شده،جدی بوده و هزینه های سنگینی رو که می تونسته به وجود نیاد،برای اون شخص مصدوم به وجود آورده؛در حالیکه اگه مصدوم،سریعا به بیمارستان مراجعه می کرد،اولا از جدی شدن صدمات جلوگیری میشد و ثانیا میتونست خسارات مربوطه رو از رانندهء خاطی یا بیمهء شخص ثالث اون راننده دریافت کنه.در حالیکه دریافت اون خسارات و حتی اثبات ارتباط داشتن صدمات آتی به اون تصادف،در زمانهای آینده،ممکنه اصلا امکان پذیر نباشه و رانندهء خاطی،زیر بار نره...

منظورم از بیان این مثال،اینه که ما در تصمیم گیری هامون،اولا عجله نکنیم و ثانیا تحت تاثیر توصیه ها و جوسازی های به ظاهر خیرخواهوانهء دیگران قرار نگیریم...

امید:مثال عملی جالبی بود.اما چگونه میشه بین این موضوعاتی که مطرح کردید،تعادل برقرار کرد؟بین دریافت خسارت یا بخشیدن اون و نیز پیروی کردن از توصیه های خیرخواهانهء دیگران و در عین حال،جوگیر نشدن از اون توصیه ها؟

جمال:این دیگه به فرهنگ خودمون و فرهنگ جامعه برمیگرده که اولا هیچ کسی رو در رودربایستی و فشار قرار ندیم تا مثلا کاری رو به میل ما انجام بدن و خودمون هم تحت تاثیر توصیه های دیگران قرار نگیریم.متاسفانه این مسئله در مورد ازدواج هم صادقه:تا یک پسری به خواستگاری میره،دیگران خانوادهء دختر رو تحت فشار قرار میدن تا حتما اون ازدواج سر بگیره،بدون در نظر گرفتن اینکه آیا دختره،راضی به ازدواجه یا نه و یا اصلا اون پسره،شرایط لازم رو برای ازدواج با اون دختره داره یا نه.

در حالیکه این طور فشار آوردن ها،ظاهرش ثوابه،اما ممکنه باعث مشکلات و حتی گناهان زیادی بشه.

امید:آیا مثال دیگری برای جوگیر شدن میتونید بزنید؟

جمال:بله.عرض کنم چون جامعهء ما دینی هستش و تقریبا همهء مردم،کم یا زیاد به دین پای بند هستند،بعضا موضوع جوگیر شدن،رنگ و بوی دینی هم به خودش میگیره:

مثلا وقتی فردی اظهار نظری میکنه که این اظهار نظر،با اعتقادات عده ای مخالف باشه و اون عده،اعتراض کنن و عکس العمل نشون بدن،خیلی از مردم هم که اصلا در جریان محتوای اون اختلاف نظر نیستن و اصولا توانائی تشخیص درست رو از نادرست ندارن،همینطور چشم بسته،موضع گیری میکنن و ابراز مخالفت با یک طرف و طرفداری از طرف مقابل می کنن و حتی به زعم خودشون،قربة الی الله،دست به خشونتگری و برخوردهای فیزیکی میزنن؛در حالیکه بایستی افراد صاحبنظر در مورد اون موضوعات نظر بدن.به عنوان مثال،در سالهای قبل از انقلاب که مرحوم دکتر شریعتی در حسینیهء ارشاد سخنرانی میکرد و بعدا حرفهاشو در قالب کتاب و جزوه ارائه کرد،برخی علما که بعضی مطالب ایشون رو قبول نداشتن،شروع به مخالفت با ایشون کردند:در این میون،خیلی از افرادی که اصلا سواد و تخصص لازم رو در مورد مطالب شریعتی و علت مخالفت علما رو نداشتن،چشم بسته به مخالفت با ایشون و یا مخالفت با علما پرداختند که داستانش مثنوی هفتاد من کاغذ است...خلاصه اینکه در این موارد باید به تأسی از مولی امیر المؤمنین علی علیه السلام،به یک قضاوت عادلانه و عالمانه تن بدیم و از جو سازی بر علیه دیگران خودداری کنیم...

ادامه دارد...

آفات و معضلات جامعهء اسلامی (8):

امید:تا اینجا به تعدادی از معضلاتی که در جامعهء ما وجود داره اشاره کردید.لطفا بحث رو ادامه بدید.

جمال:معضل دیگری که از بین معضلات بیشمار جامعه مون میشه بهش اشاره کرد،معضل جوگیر شدن افراد جامعه در قبال جریانها و اتفاقاتی است که در جامعه اتفاق می افته.از ساده ترین مواردش مانند چشم و هم چشمی گرفته تا تاثیر پذیری هائی که احیانا می تونه در تغییر سرنوشت یک فرد و یا حتی یک جامعه موثر باشه.

مثلا وقتی یک جنس جدید مانند گوشی همراه یا خودرو به بازار میاد و در رسانه های عمومی تبلیغ میشه،خیلی از افراد جامعه،مخصوصا جوانها دوست دارن که از اون جنس جدید داشته باشن و بعضا به هر قیمتی شده،اونو به دست بیارن؛بدون اینکه واقعا نیازی به اون داشته باشن.هرچند که اینگونه خواست ها تا حدودی طبیعی هستش و تنوع پذیری ذاتی بشر،چنین اقتضائی رو داره،اما باید توجه کرد که اینگونه مسائل از حدود طبیعی خودش خارج نشه و تاثیر منفی در سرنوشت افراد جامعه نزاره.

مخصوصا که سودجوئی های برخی افراد هم باعث میشه  که به اینگونه نیازها به شکل کاذب،دامن زده بشه.

بعضا می بینیم که در جامعه،خصلت هائی از سوی برخی جریانها در جامعه القاء میشه:مثلا بی تفاوتی در قبال سرنوشت جامعه و مسائل اون و یا مثلا القای روحیهءخوشگذرانی و بی خیالی بی قید و شرط که البته اونم در بی تفاوتی،تاثیر گذار هستش.وقتی عده ای از افراد جامعه،تحت تاثیر این مسائل قرار می گیرند،بقیه هم به مرور زمان،به این رویّه عادت می کنن و جوگیر میشن.

البته برخی جوگیر شدن ها ممکنه ظاهرا در جنبه ها و موارد ظاهرا مثبت به وجود اومده باشه که ضررش از مواردی که در بالا اشاره شد،بیشتر نباشه،کمتر نیست:

به عنوان مثال،روحیهء گذشت و فداکاری ،از خصلت های پسندیدهء هر فرد و جامعه به حساب میاد؛اما اگه این خصلت نیکو،تحت تاثیر جوسازی های دیگران، (و نه بر اساس تصمیم عاقلانهء فرد بخشش کننده) باشه،نه تنها فایده ای نداره،بلکه میتونه ضررهای جبران ناپذیری هم داشته باشه.

امید:چه طور امکان داره که خصلت زیبائی مانند بخشش،پیامدهای منفی به دنبال داشته باشه؟

جمال:اجازه بدید یک مثال ساده و در عین حال،روشن و گویا بزنم:

وقتی در یک تصادف رانندگی،فردی مجروح میشه،وظیفهء افرادی که در اون صحنه حاضر هستند و مخصوصا راننده ای که تصادف،توسط خودروی اون اتفاق افتاده،اینه که مجروح رو سریعا به مراکز درمانی منتقل کنند و بعدا اگه ثابت شد که راننده،مقصر بوده،کلیهء هزینه های درمانی و خساراتی که به مصدوم وارد شده،به علاوه، جریمهء قانونی و دیهء شرعی اون به عهدهء رانندهء خاطی( و یا سازمان بیمه گر اون راننده و خودرو) هستش.

البته اون مصدوم و یا در صورتی که تصادف،منجر به فوت شده باشه،بازماندگان شخص متوفّی،ضمن اینکه قانونا حق دارن که این هزینه ها رو بگیرن،اما از نظر اخلاقی و شرعی هم میتونن از قسمتی از اون مبالغ و یا حتی تمام اون،صرف نظر کرده و رانندهء خاطی رو مورد بخشش قرار بدن که این گونه خصلت ها،از نظر شرعی و عقلی،خیلی سفارش شده است.

اما اون چیزی که به نظر من مذموم هستش،اینه که وقتی چنین اتفاقی می افته،بعضی ها که به خیال خودشون میخوان مثلا کار ثوابی انجام داده باشن،شخص مصدوم و یا بازمانده هاشو تشویق به گذشت و عدم دریافت خسارات و دیهء مربوطه میکنن و در این کار،اونقدر پافشاری میکنن که اون مصدوم،به دلیل رودربایستی و یا جوگیر و احساساتی شدن،از حق و حقوق خودش میگذره و بعدا در درمان خودش،دچار مشکلات مالی میشه.

ادامه دارد...

آفات و معضلات جامعهء اسلامی (7):

امید:در ادامهء بحث قبل در مورد قضاوت،اگه موارد دیگری هست،بیان کنید.

جمال:یکی از چیزهائی که باعث میشه ما در قضاوتهامون اشتباه کنیم،اینه که هیچ وقت،دنبال علل واقعی اتفاقات اطرافمون نیستیم و اون اتفاقات رو،به اون دسته از علت هائی نسبت می دیم که در ظاهر،اونا رو میبینیم و لمس می کنیم و نه عواملی که ممکنه از دید ما پنهان باشن.

مثال بزنم:اتفاق افتاده که مثلا من در منزل خودم،سیم کشی انجام داده ام و یا تغییراتی در سیم کشی منزلم به وجود آورده ام و اتفاقا در اون تاریخ و یا حتی یکی دو روز بعدش،مثلا تلویزیون یا یخچال همسایهء روبروئی مون دچار خرابی شده،اونوقت اون همسایه مون وقتی از این و اون شنیده که من در منزلم سیم کشی کرده ام،داد و قال راه انداخته که شما باعث سوختن وسایل خونهء من شده ای...هرقدر بهش توضیح میدم که سیم کشی من،هیج ارتباطی با خونهء شما و وسایل منزل تون نداره و اصولا از نظر فنی،برق منازل یک کوچه یا محله،به وسیلهء کنتور و فیوز هر منزل،از سایر منازل،جداسازی ( و در اصطلاح فنی،ایزوله)شده اند،به خرجشون نرفته و در محله،برای آدم، آبرو ریزی کرده اند.

در حالیکه حق مطلب اینه که در این مواقع،از کسانی که در این زمینه ها اطلاعات کافی دارند باید سؤال کرد که مثلا علت واقعی خرابی وسایل اون منزل چی بوده...

وقتی چند تا اتفاق،باهم به وجود میان،تشخیص اینکه کدوم علت،باعث کدوم اتفاق شده،ممکنه ما رو دچار سردرگمی و قضاوت نادرست بکنه.

یا مثلا اگه یک نفر چند بار مرتکب سرقت از یک محله بشه ،این درست نیست که در دفعات بعد هم حتما و لزوما اون فرد رو مقصر بدونیم؛شاید این بار،سارق دیگری مرتکب سرقت شده باشه.

متاسفانه در جامعه مون می بینیم که وقتی عابر پیاده ای در خیابان،تصادف میکنه،همهء ما فورا رانندهء خودرو رو مقصر میدونیم:هرچند که رانندگان موظفند که حداکثر احتیاط و توجه رو در حین رانندگی داشته باشند،اما عابرین پیاده هم باید بدونند که حتما باید از محل های عبور عابر پیاده گذر کنند و به چراغهائی که مخصوص عابر پیاده است،توجه کنند.

اتفاق افتاده که مثلا خودروئی در یک کوچه با سرعت مجاز در حال عبور بوده و اتفاقا فردی هم که روی دیوار بوده،از اونجا سقوط کرده و درست برروی سقف خودرو افتاده و مثلا فوت شده.افسر راهنمائی هم بدون توجه دقیق به موضوع،اون رانندهء بیچاره رو که اصلا روحش از ماجرا خبر نداشته و اصولا تقصیری نداشته،مقصر به حساب آورده...

یا مثلا فردی در خیابون دچار سانحه ای شده و راننده ای که از اونجا گذر میکرده،به عنوان انجام وظیفهء انسانی و اخلاقی،اون فرد رو به بیمارستان رسونده؛اما مامور انتظامی بیمارستان،همون فرد وظیفه شناس رو به عنوان مقصر احتمالی،جلب کرده و به مقامات قضائی تحویل داده...

فردی می گفت که در خیابان توقف کرده بودم؛اتفاقا خودروی شهرداری در حالیکه روی دنده عقب بود،با سرعت اومد و با ماشین من تصادف کرد.وقتی افسر اومد،راننده به دروغ ادعا کرد که من با خودروی ایشون برخورد کرده ام.هرقدر توضیح دادم و قسم خوردم،مامور به خرجش نرفت و منو مقصر قلمداد کرد.

نتیجه اینکه قضاوتهای نادرست ما علاوه بر اینکه از نظر شرعی و اخلاقی مورد مذمت و نکوهش هستند،از نظر اجتماعی هم مطمئنا باعث بروز مشکلات غیر قابل جبران و ایجاد بدبینی و دلخوری در بین افراد جامعه خواهد شد.

پس باید یاد بگیریم که هیچوقت،نه در قضاوت عجله کنیم و مخصوصا در مسائلی که در حیطهء تخصص و اطلاعات ما نیست،کاملا بیطرفانه برخورد کنیم و جوسازی نکنیم.

ادامه دارد...

آفات و معضلات جامعهء اسلامی (6):

حالا حساب کنیم که در اختلافاتی که در بین مردم رخ میده،هیچ یک از اون مردم ،نه از مولی علی(ع) بالاترند و نه از اون فرد غیر مسلمان پایین تر.پس باید مواظب باشیم که در قضاوتهایمان،جانب انصاف و عدالت رو رعایت کنیم...

اما می بینیم که در جامعهء ما،قضاوتها تحت تاثیر جانبداری ها و امتیازات و یا عدم وجود امتیازات شخصی و اجتماعی طرفین دعوی،معمولا لوث میشه و حق به حقدار نمی رسه.

یا بعضا می بینیم که به جای قضاوت واقعی،طرفین دعوی به صلح و آشتی دعوت میشن که این صلح و آشتی اجباری، مانند آتش زیر خاکستر بعدها دوباره عود میکنه و باعث بروز دوبارهء مشکلات قبلی میشه؛در حالیکه اگه در همون بار اول،درست قضاوت میشد و قضیه،دقیقا ریشه یابی و حل می شد،دوباره مشکلات قبلی سر بر نمی آوردند...البته در مشکلات جزئی،میشه با سلام و صلوات،قضیه رو ختم به خیر کرد،اما در مسائل جدی تر،حتما باید دقیق عمل کنیم.

با توجه به اهمیتی که موضوع قضاوت و رفع اختلاف های مردم داره،لازم و بسیار با اهمیته که کسانی که توانائی رفع اختلافات رو ندارن،در این امور،اظهار نظر نکنن:متاسفانه فرهنگ غلطی که در جامعه، ما وجود داره،اینه که ماها در هر زمینه ای،اظهار نظر و دخالت میکنیم.یعنی به تعبیر عامیانه،همه مون هم پزشک هستیم،هم سیاستمدار،هم مهندس برق،هم مکانیک خودرو،هم حقوقدان و ...

امید:فردی میگفت با هواپیما عازم سوئد بودم که یک فرد سوئدی هم پیشم نشسته بود و سرش درد می کرد.من یه قرص استامینوفن کدئین بهش دادم که سردردش رو خوب کرد.موقع پیاده شدن،ضمن تشکر،از من پرسید که آدرس مطب شما کجاست.من گفتم که پزشک نیستم...تا اینو گفتم،اون شخص،پلیس رو صدا کرد و منو بردن ادارهء پلیس و کلی سؤال و جواب که تو که پزشک نیستی،چرا خودسرانه به مردم قرص میدی و سلامت اونارو به خطر میندازی...

جمال:واقعا این معضل،دائما در جامعهء ما تکرار میشه و باعث بروز مشکلات و در نتیجه،عقب ماندگی جامعه مون.

امید:پس چه باید کرد؟

جمال:باید با در نظر گرفتن سیرهء معصومین علیهم السلام،به موضوع قضاوت منصفانه و عادلانه و اهمیت اون توجه کنیم و در نظر داشته باشیم که هر قضاوت نادرست،چه قدر میتونه در سرنوشت افراد یک جامعه،اثر مخرب داشته باشه و در نتیجه،جامعه رو از رسیدن به اهداف متعالی باز بداره...

 ادامه دارد...