عقل و دین

بیان مسائل دینی به زبان عقلی

عقل و دین

بیان مسائل دینی به زبان عقلی

اسلام پویا و مترقّی (قسمت صد و پنجم):

این نشان می دهد که مشیّت الهی نیز بر این است و خداوند اراده کرده است که دین خویش را از دست دُکّان داران و دین فروشان حرفه ای،که نشان دادند سطح شعور و میزان شرف شان چیست،نجات دهد؛و اسلام را از انحصار نسل فرسوده و منحط و عوام عقب ماندهء رو به زوال در آورد و در زمان طرح کند و بر وجدان زنده و بیدار و مغز آگاه و دانشمند این نسل عرضه کند و ایمان را از مُرداب گندیده و راکد افکار پوسیده و کتابهای پوسیده و قالب های پوسیده بیرون آورد و جاری سازد و سرزمین های حاصلخیز فردا را سیراب نماید و مزرعه های سرسبز در اندیشه ها و احساس ها برویاند.

اندیشه های فردا،ادبیان فردا و بینش روشنفکران فردای ما،دیگر بیزار از مذهب نخواهد بود.مذهب،از قبرستان به شهر،باز آمده است و از پیرامون ضریح های مطهر،به متن زندگی و از تَه بازار،به قلب دانشگاه،و از مجموعهء شعر و شعائر و دعا و ثنا و گریه و زاری و تکرار مکرّرات و اوراد و اذکار مبهمِ عادت شدهء بی ثمر،به صورت یک ایمان خودآگاه جوشان سازندهء به حرکت در آورنده ای که قدرت ایجاد می کند و نهضت و بیداری می دهد و ارزش می آفریند و نسلی نو و عصری نو می سازد.

بی شک،نهضت اجتماعی فردای ما،نهضتی نه ماتریالیستی خواهد بود و نه ناسیونالیستی.نهضتی خواهد بود بر پایهء اسلام بیدار و مترقی،و حزبی با ایدئولوژی تشیع علوی.

من که همیشه به ناچیزی خود اعتراف داشته ام و همیشه خود را غرقهء الطاف خداوند می دیده ام – هیچ گاه همچون امروز – نعمت خدا را اینچنین تمام نمی یافته ام و هیچ گاه همچون امروز یقین نداشته ام که موفقیت قطعی و وسیع اقدامات مان را در سطح زمان و فتح اندام فکری جامعه مان،ارادهء خداوند تضمین کرده است.

اسلام فردا،دیگر اسلام ملّاهای متحجر نخواهد بود؛اسلام قم و مشهد نیز تغییر خواهد کرد.طلّاب نشان داده اند که دیگر به آنچه که بر آنها دیکته می کنند،باور ندارند.نسل تحصیل کردهء جدید نیز نشان داد که علیرغم همهء کوشش هائی که سالهاست انجام می شود تا او را با مذهب بیگانه سازند و از اسلام و تشیع بیزار،دعوت اسلام ناب محمدی(ص) و تشیع علوی(ع) را عاشقانه پاسخ می گوید و همچون مُبَلِّغی مسئول و آگاه و مصمم به میدان آمده است.

اسلام فردا،دیگر اسلام ادعیه و اذکار تکراری و نامفهوم و مبهم نیست؛بلکه اسلام قرآن و نهج البلاغه است.تشیع فردا،تشیع شاه سلطان حسین صفوی نیست؛تشیع حسین(ع) است.مذهب فردا،دیگر مذهب جهل و جور و تعصب و عوام زدگی و کهنگی و تلقین و عادت و تکرار و گریه و ضعف و ذلت و زبونی نیست؛بلکه مذهب شعور و عدل و آگاهی و آزادی و نهضت و حرکت انقلابی و سازندگی و علم و تمدن و هنر و ادب و جامعه و مسئولیت و پیشرفت و نواندیشی و آینده گرائی و تسلط بر زمان و بر سرنوشت تاریخ است.

و اما من،به عنوان معلم یا نویسنده یا گوینده ای،احساس می کنم که خداوند،مسئولیت خطیری بر ما عرضه کرده است و گوئی فرمان های صریح او را می شنوم که می گوید:ناامید مشو،سست مشو،به زندگی بر مگرد،به راهی دیگر مرو،به خانه رو مکن،شغل را رها کن،زن و فرزند را رها کن،خود را از یاد ببر،و آنچه از عمر باقی است،در هر کجای دنیا،در هر شرایطی از اوضاع و در هر شکلی از کار،نثار این راه کن! 

ادامه دارد...

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.