عقل و دین

بیان مسائل دینی به زبان عقلی

عقل و دین

بیان مسائل دینی به زبان عقلی

اسلام پویا و مترقّی (قسمت چهارم):

چراغ ها را باید روشن کرد:

اسلام شام و بغداد را رها کنیم؛در حرا و در مسجد النبی بگردیم.تشیع چهارباغ اصفهان را رها کنیم؛تشیعی را که در خانهء فاطمه(س) روئید و در صحرای خاموش و خلوت « ربذه » مُرد؛در محراب کوفه شهید شد؛و در کنار فرات،باز جوشید،بجوئیم.

در نظام طبقاتی،توحید حاکم نیز،نقش شرک را دارد.

در حاکمیت زور،قرآن نیز جانشین «بت» می شود.

مگر نه اینکه ابوسفیان در جنگ اُحُد،بت عُزّی را بر سر دست بلند کرده بود و به جنگ «محمد(ص)» آمده بود؟

و فرزندش معاویه،پس از اسلام،در حکومت اسلام،قرآن را بر سر نیزه،پرچم کرد و به جنگ «علی(ع)» آمد؟

بگردیم و آن ایمانی را که در طول زمان و در نظام مشابه حاکم بر زمین( به نام کفر یا دین)پایمال شده است و غریب،تبعید شده است و شهید،پیدا کنیم.و عده ای از مردم جامعه را همراه ببریم،تا آنچه را که مرداب سازان در آبگون این قنات،مدفون کرده اند و از وجدان مذهبی و ضدّ مذهبی،روشنفکر و مرتجع دنیا مجهول ساخته اند،بشکافیم و بیرون آوریم و «جاری» سازیم.و این جامعهء بیمار و پژمرده را با مزرعهء خشکیده و مردم بی خونش،حیات و حرکت و خرّمی ببخشیم!

برادر!چراغها را باید روشن کرد؛

من از تو،برای طلوع،بی تاب ترم؛

بگذار این مذهب جادو،در روشنی بمیرد؛

تا «مذهب وحی» را ببینیم؛

چهرهء «علی»،در روشنائی،زیبا و خدائی است؛

به تو و به من،بی مذهب و مذهبی،هردوی مان،« علی » را در تاریکی نشان داده اند...

ادامه دارد...

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.