عقل و دین

بیان مسائل دینی به زبان عقلی

عقل و دین

بیان مسائل دینی به زبان عقلی

مشکلات جامعهء دینی (3):

امید:تا اینجا متوجه شدیم که ما مسلمانان،اهمیت لازم رو به اصول و فروع دین و نیز عقاید اسلامی نمی دهیم و این باعث می شود که نه تنها نظر شارع مقدس را در عبادات و اعمال روزانه مان تأمین نکنیم،بلکه با دامن زدن به اختلافها و تفرقه ها و نیز میدان دادن به شبهه افکنی های دشمنان،عملا در زمین آنها بازی کنیم...لطفا بقیهء مواردی را هم که وجود دارد،به صورت موردی بیان کنید.

جمال:قرآن به عنوان کتاب آسمانی مسلمانان،اصلی ترین منبع راهنمائی و به دست آوردن اصول و عقاید و احکام ما از اولین روزهای نزول آن تا به قیامت می باشد.اما می بینیم که عملا این کتاب گرانقدر،مورد بی مهری و کم توجهی مسلمانان قرار گرفته است؛در حالی که دانشمندان غیر مسلمان،با مطالعهء دقیق و علمی آن،استفاده های زیادی از آن کرده اند.خداوند متعال در آیهء سی ام سورهء فرقان،از قول رسول اکرم(ص) می فرماید:« یا ربّ انّ قومی اتّخذوا هذاالقرآن مهجورا:پروردگارا! قوم من،قرآن را رها کردند...» در مورد مهجور ماندن و رها شدن قرآن،البته می توان به مصادیق متعددی اشاره کرد:نخواندن قرآن و عمل نکردن به آن و نیز،آن را فقط به عنوان وسیلهء تبرّک مورد استفاده قرار دادن و همچنین آن را به عنوان سوژهء هنری قرار دادن مانند خطّاطی و نقاشی و تذهیب کاری و تمرین قرائت سوره های کوچک آن در یک نفس و نوشتن آیات آن بر روی دانهء برنج و سایر غلّات و ...که هرچند که هر کدام از این کارها می تواند به عنوان موضوعی هنری در هنر اسلامی مطرح شود،اما مشغول شدن افراطی به این کارها و غافل شدن از هدف و غایت اصلی ارسال قرآن،دقیقا می تواند به مهجور شدن قرآن بینجامد.یکی از مهم ترین چیزهائی که می تواند به عنوان مهجور شدن قرآن مطرح گردد این است که:

قرآن برای تمام قرون و اعصار،تا قیامت کبری نازل شده است که به مرور زمان و با پیشرفت علم،آیات آن،قابلیت تفسیر و تأویل عمیق تری را پیدا میکند.به عنوان مثال، در مورد تولید مثل انسان و ترکیب سلول های نر و ماده و تشکیل نطفه و تبدیل آن در مراحل بعدی به علقه و مضغه و عظام و لحم و...،مفسرین بزرگوار با استفاده از یافته های دانشمندان زیست شناسی،به تبیین و توضیح آن می پردازند....سؤالی که در اینجا پیش می آید این است که آیا آن دانشمندانی که با کشفیات خودشان،به تفسیر و تأویل قرآن ما کمک نموده اند،مسلمان بودند؟مطمئنا قسمت اعظم آنها غیر مسلمان بوده و هستند و توسط دولتهای غربی به این تحقیقات،ترغیب شده اند.این بدان معناست که ما مسلمانان برای تفسیر و تأویل قرآن مان،باید چشم مان به دست و دهان غیر مسلمانان و دولت های غربی که غرض ورزی های آنها،بارها و بارها ثابت شده است،باشد تا شاید اندکی از علم خودشان را به ما بدهند تا با کمک آن،قرآن مان را تفسیر و تأویل کنیم.

امید:مگر چه اشکالی دارد؟مگر پیامبر اکرم(ص) نفرموده اند که:« اطلبواالعلم ولو من اهل الظلال» و یا مگر نفرموده اند که« اطلبواالعلم ولو بالصّین».وقتی خود پیامبر(ص)،دریافت علم از گمراهان و نیز دریافت آن از نقاط دوردستی مانند چین را تجویز و ترغیب فرموده اند،این چه ایرادی است که شما ادعا می کنید؟

جمال:هر چند که خود پیامبر(ص)،دریافت علم از گمراهان و نیز دریافت آن از نقاط دوردستی مانند چین را ترغیب فرموده اند،اما عنایت داشته باشید که دریافت علم از دیگران،باید به صورت تبادل علمی باشد؛نه سلطه و تسلط علمی دیگران بر ما.زیرا که خداوند در قرآن کریم می فرمایند: «لن یجعل الله للکافرین علی المؤمنین سبیلا:خداوند تسلطی از سوی کفار بر مومنان قرار نداده است»یک مثال کاملا امروزی بزنم:

همین سامانه ای که ما در رایانه های شخصی خودمان تحت عنوان پنتیوم از آن استفاده می کنیم،سامانهء سازمان ناسای آمریکا در دههء شصت میلادی بوده است(یعنی حدود شصت سال پیش)که الان همین سامانه را با هزاران منّت و حق کپی رایت و تحریم های غیرقانونی و غیره،با قیمتی گزاف به ما ارائه کرده اند و تا سالهای سال،باید به خاطر خدمات پس از فروش آن،پول خرج کنیم و ارز به جیب غربی ها بریزیم.اگر قرار باشد که دریافت هر علم و تخصصی از دیگران،اینقدر برای ما هزینه داشته باشد و این همه سال به خاطر آنها معطل شویم و تازه،پرواضح است که برخی از علوم و یافته های خودشان را تحت هیچ شرایطی در اختیار ما قرار نخواهند داد،آنوقت باید برای تفسیر قرآن مان این همه معطل شویم و محرومیت را تحمل کنیم؛در حالیکه اگر ما مسلمانان،که صاحب تمدن اسلامی بودیم و آن کتابهای نفیس علمی را می نوشتیم،دچار غفلت و تشتّت نمی شدیم و همان رویّهء علمی خودمان را ادامه می دادیم،الان می توانستیم قطب علمی دنیا باشیم و علم را به دیگران صادر کنیم و مطمئنا خیلی بیشتر و زودتر از الان،به اسرار کلام الهی پی می بردیم و از مزایای آن بهره مند می شدیم؛اما هزاران دریغ و افسوس...

امید:ممکنه این سؤال برای بعضی ها پیش بیاد که مگر غربی ها حق ندارند که برای علوم شان حق کپی رایت دریافت کنند؟اصولا آیا غربی ها موظف به ارائهء علوم خود به دیگران هستند یا نه؟

جمال:هرچند که غربی ها تقصیرات و تخلفات زیادی در موضوع کپی رایت دارند و انحصار طلبی های غیر قانونی متعددی را در کارنامهء سیاه خودشان ثبت کرده اند،اما من فعلا منظورم این نبود که به این مقوله بپردازم.حرف من این بود که چرا ما علیرغم داشتن پیشینهء درخشان در شکوفا کردن استعدادهای علمی خودمان،باید محتاج غربی ها و تحت سلطهء آنها باشیم.

امید:هر چند که نمی خواهم از بحث خودمان منحرف شویم،اما برای جلوگیری از سوء تفاهمات احتمالی،در مورد موضوع کپی رایت و تخلفاتی که غربی ها مرتکب شده اند،چند کلمه ای صحبت کنید 

جمال:هر کسی،هر چیزی را که برای اولین بار ابداع می کند،کلیهء حقوق مربوطه،متعلق به ابداع کننده است و هیچ کسی بدون اجازهء ایشان،حق ندارد آن را در اختیار خود بگیرد و یا به اسم خودش ثبت کند.به این حق، می گویند کپی رایت.متأسفانه وقتی غربی ها چیزی را ابداع می کنند،آن را در انحصار خود می گیرند؛اما وقتی چیزی را از دیگران تصاحب می کنند،چنین حقوقی را برای ابداع کننده،قائل نیستند. وقتی ما مطلبی از مطالب علمی غربی ها را بخواهیم تصاحب کنیم،داد غربی ها به خاطر رعایت نشدن مسئلهء کپی رایت،به آسمان بلند می شود؛اما وقتی آنها چیزی را از ما تصاحب می کنند،بهانه می آورند که چون شما لیاقت اون ابداع رو ندارید و اصلا حواس تان به آن اثر ابداعی تان نبود،ما به عنوان کسانی که می توانیم از آن اثر،به درستی استفاده کنیم،آن را تصاحب کردیم. به عنوان یک مثال خیلی ساده،نسبت های مثلثاتی را اولین بار،مسلمانان ابداع کرده و با نام های عربی: ( جیب - جیب تمام- ظلّ - ظلّ تمام- قطر ظلّ- قطر ظلّ تمام) در کتابهای ریاضی ثبت کردند.اما غربی ها آن نسبت ها را تغییر نام داده و نام های: (سینوس-کسینوس- تانژانت- کتانژانت- سکانت- کسکانت)را برای آنها انتخاب کرده و در نهایت،آنها را به نام خودشان ثبت کرده و خودشان را ابداع کنندهء این نسبت ها قلمداد کردند.نمونه های بیشماری را می توان مثال زد.

امید: اگر قرار باشد که ما خودمان،ابداع کننده و کاشف هر علمی باشیم،مراودهء علمی دیگر چه معنائی دارد و اگر قرار باشد از دیگران بگیریم،این موضوع ممکن است به سلطهء علمی بکشد.پس تکلیف چیست؟

جمال:وقتی ما پایهء علمی مان قوی باشد،در صورت تحریم علمی،می توانیم خودمان آن علم را تولید کنیم.اما اگر تحریمی در کار نباشد،می توانیم با ارائهء علوم تولیدی خود به دیگران،از علوم تولیدی آنها استفاده کنیم و دیگر نیازی به پیمودن راه های رفته شده توسط دیگران نداشته باشیم و در عین حال،گرفتار سلطهء آنها هم نشویم.مخصوصا که اگه پایهء علمی مان قوی باشه،دیگران برای استفاده از اندوخته های ما،مجبور می شوند از اندوخته های خودشان در اختیار ما قرار دهند. این روش می تواند هم برای ما و هم برای دیگران،مقرون به صرفه تر باشد.

امید: به بحث خودمان برگردیم.

جمال:موضوعات دیگری که مورد بی توجهی ما قرار گرفته اند،جهاد و امر به معروف و نهی از منکر و تولّی و تبرّی می باشند.این ینج موضوع،در کنار پنج موضوع نماز،روزه،حج،خمس و زکات،اساس فروع دین ما را تشکیل می دهند که ما در صورتی که خودمان مجتهد نباشیم،باید در این ده موضوع،از مجتهدین پیروی و یا اصطلاح تقلید بکنیم.اما متأسفانه،ما فقط نماز،روزه،حج،خمس و زکات را انجام می دهیم و از انجام دادن جهاد و امر به معروف و نهی از منکر و تولّی و تبرّی،به بهانه های مختلف و عموما واهی،اجتناب می کنیم.یکی ادعا می کند که ما قادر به انجام این پنج مورد نیستیم و اصولا وظیفه ای در اینمورد نداریم و بلکه باید صبر کنیم و انتظار بکشیم تا حضرت صاحب الامر(عج) ظهور فرمایند و خودشان اینها را انجام دهند.دیگری می گوید که نباید در کار دیگران دخالت کنیم و به قول معروف،عیسی به دین خود و موسی به دین خود.یکی دیگر ادعا می کند که به خاطر احتمال ضرر مالی و جانی،اینگونه تکالیف از عهدهء ما ساقط است.آن دیگری ادعا می کند که چون اینها واجب کفائی هستند،پس می توان آنها را انجام نداد تا دیگران انجامش دهند.برخی هم پا را فراتر گذاشته و ادعا می کنند که چون ما معصوم نیستیم و نمی توانیم مثل معصومین(علیهم السلام) باشیم،پس تکلیف از ما ساقط است.بعضی ها هم که ادعا می کنند که یک دست،صدا ندارد و ....اما به راحتی می توان ثابت کرد که اینها بهانه های واهی و غیر موجّهی می باشند.

امید:مگر نه اینکه طبق فتاوای علمای بزرگوار،همین پنج موردی که بیان فرمودید،تابع شرایطی مانند عدم احتمال ضرر جانی و مالی و نیز احتمال وجود تأثیر و نبود عسر و حرج می باشند؟

جمال:حق با شماست.اما بالاخره باید این موارد در جامعه پیاده شوند یا نه؟همیشه گفته اند که حفظ جان از واجبات است؛اما وقتی اساس اسلام به خطر می افتد،قضیه فرق می کند...این همه در مورد امر به معروف و نهی از منکر در قرآن و احادیث و روایات،تأکید شده است که مسلمین باید با اتخاذ تدابیری که مطابق با شرایط زمان و مکان است،نسبت به انجام آنها اقدام نمایند.

ادامه دارد...

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.