عقل و دین

بیان مسائل دینی به زبان عقلی

عقل و دین

بیان مسائل دینی به زبان عقلی

اسلام شناسی بر اساس مکتب:(3)

توحید،وحدت طبیعت با ماوراء طبیعت،انسان با طبیعت،انسان با انسان،و خدا با جهان و با انسان را،تفسیر و توجیه می کند؛و همه را در یک نظام کلی و هماهنگ و زنده و خودآگاه تصویر می نماید.آیهء «نور» در قرآن،این تصویر را از «جهان» رسم می کند؛و نیز رابطهء ویژهء خدا و جهان را در این جهان بینی توحیدی نشان می دهد.تمامی وجود، یک «قندیل روشن» است.این که می گویم نه وحدت وجود است،و نه کثرت وجود،بلکه توحید وجود است؛به این معناست.

تضاد طبیعت و ماوراء طبیعت،ماده و معنا،این جهان و جهان دیگر،محسوس و نامحسوس،روح و جسم،عقل و اشراق،علم و دین،الهیات و طبیعیات،کار برای مردم و کار برای خدا،سیاست و مذهب،منطق و عشق،نان و نیایش،تقوا و تعهد،معاش و معاد،دنیا و آخرت،و...با جهان بینی شرک،یعنی ثنویت(دوگانه بینی) و تثلیث(سه گانه بینی) و چندگانه بینی سازگار است؛و نه با توحید،که یگانه بینی است.و این است که «جهان بینی شرک»همیشه زیربنای شرک اجتماعی و نژادی و طبقاتی بوده است؛و «تعدّد خالق»،توجیه کننده،تقدس بخشنده و ابدی و ازلی نمایانندهء «تعدد مخلوق» و «تضاد خدایان»،طبیعی و خدائی نشان دهندهء تضاد انسان ها است.

توحید،نفی همهء شرک ها است.تمام ذرات و همهء حرکات و پدیده های وجود در توحید،با یک آهنگ،در حرکت اند،و به یک «جهت»؛و «هرچه به آن سو،رو ندارد،نابود شدنی است.»

نفی وابستگی انسان به همهء قدرت های اجتماعی،و روابط منحصر آدمی،در همهء ابعادش،با «شعور و ارادهء حاکم بر وجود»،لازمهء جهان بینی توحیدی است.انسان در جهان بینی توحیدی،تنها از یک قدرت می هراسد؛تنها در برابر یک قاضی مسئول است؛و تنها به یک قبله روی دارد؛و تنها به یک دست و دستگاه طمع بسته است و همین.مفهوم مخالفش این است که جز او،همه هیچ است و پوچ و همهء گرایش ها و تلاش های متفرق و ترس ها و طمع ها و تکیه گاه های رنگارنگ،عبث است و بیهوده و سرگردانی.

این است که توحید،به فرد،استقلال و عظمت می بخشد؛و «تسلیم» در برابر تنها او – که ناموس وجود است – انسان را در برابر قدرت های دروغین و بند های ذلت آور ترس و طمع،به «عصیان» وا می دارد.

ادامه دارد...

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.